دریغ بر ملتی که سیاست مدارش روباه ٬ فیلسوفش تردست و هنرش هنر وصله و پینه و تقلید باشد .
دریغ بر ملتی که حاکم جدیدش را با بوق و کرنا خوشامد می گوید و با قهقهه و غوغا وداعش می گوید تا با بوق و کرنا دیگری را خوش آمد گوید .
دریغ بر ملتی که فرزانه گانش از پیری خرف شده اند و مردان نیرومندش هنوز در گهواره اند .
دریغ بر ملتی که تکه تکه شده و هر تکه اش خود را ملتی می داند ...
بخشی از کتاب « پیامبر » نوشته جبران خلیل جبران
سلام دوست عزیز، خسته نباشی ...
دلتنگ ناصریا آپدیت شد با :
بغض نشکسته ......
www.deltange-naseria.blogsky.com
*** جاوید یاد و نام ناصریا ***
موفق باشید.
یلام...فکر کنم جبران هم پیشگوی خوبی بوده...احتمالا ایران امروز ما رو می گفته...ای دریغا ای دریغا ای دریغ....
سلام...ممنون از حضور کوتاهت...ای کاش به جای نقطههای تردید...نظرتون رو میگفتید...بابت انتخابتونم مرسی...منم از طرفدارای جبران خلیل هستم....شعر پایینی عکس زیبایی داره...
ابلیس با تمام حوصله تمام موبدان شهر را شراب داد....
وای چه کرد با من
سلام
با این شعر بدجوری موافقم. همیشه همینطور بوده و هست.
و این ملت بیشتر از همه .............
گفتنش نه فایده ایی دارد و نه باعث اتفاق خوب میشود جز ایجاد یک درد.
سلام
با یک تبادل لینک اساسی موافقم.
من لینک کردم