اجل مسما


نمی دانم
شاید در خواب
وقتی که از پلی بزرگ
به زندگی
پشت پا می زنم !

شاید زیر آب
لحظه ای که بی اراده
با چشم های گرد و بی تاب
دست و پا می زنم

شاید در زمین فوتبال
وقتی که بعد از چند سال
به توپی گرد
پا می زنم

شاید وقتی که بی خیال
خیال دود می کنم

یا اشک هایم را
با بی قراری
برای او
رود می کنم


یا شاید
وقتی که زیر آوار زلزله ای مهیب
خواب سبز خویش را
تمام می کنم

یا هنگامی که با لبخند
به ساحت زنی زیبا
سلام می کنم

فرقی نمی کند
آن روز
هر طور که پیش بیاید
من تمام می کنم
من شروع می کنم

نظرات 9 + ارسال نظر
همسایه چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:44 ق.ظ http://manbito.blogsky.com

عالی بودی

مریم چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:04 ق.ظ

سلام هیوا
ممنونم به خاطر شعری که گذاشتی. خیلی قشنگ بود.
فکر کنم با این دفعه دهمین بار است که دارم از روی شعر می خوانم.
دل من هم خیلی تنگ شده. اندازه دل تنگی دل خودت.
اون چیزهایی هم که باید بگم منتظر می مونم تا با هم صحبت کنیم. راستی در مورد کارت چیزی نگفتی. وقت کردی بگو.
من منتظرت هستم.

فرشته چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ق.ظ http://freshblog.blogsky.om

مرصییییییییی!!

نظرت رو در مورد برابری و برادری هم بده.

نقش خیال پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:54 ب.ظ

سلام...چه عجب یاد این خونه‌ی مجازیت افتادی!!!!
اتفاقا برعکس برای من خیلی فرق میکنه

مهرآئین دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:32 ب.ظ http://mehraiin.persianblog.ir

به به به به...بعد عمری UP می کنی و مارو خبر نمیکنی....دستت درد نکنه...

مهرناز دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:40 ب.ظ http://cappuccino.coo.ir

عجیب به دلم نشست.

athena چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:58 ب.ظ http://under-line-of-life.blogfa.com

در کل مجبوریم تمام و شروع کنیم...
مهم اینه که کدوم اول باشه تمام یا شروع و کدوم اخر...
شادزی یا حق

مهرآئین شنبه 8 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:41 ب.ظ http://mehraiin.persianblog.ir

پس چی شد؟؟؟چرا به روز نمیشی؟؟؟؟ :(

نقش خیال سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:02 ب.ظ

خوب چون تنبل مهرآیین ...کاملا واضحه....
مرد جامعه‌ی مارو باش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد