من تاریخ خواندم و خود را وارث وحشتی عظیم یافتم . و دریافتم که جراحات تاریخی من با بزک های دیگران خوب نمی شود ...
اما توانستم آرام آرام صدای مردمی را بشنوم که در تاریخ گفته نشده اند.
« بهرام بیضایی»
ادامه...
سلام. دلتنگی . فکر کنم شده اپیدمی . چون همه ما یک روزهایی دلتنگیم . می دونی چرا نمی تونیم دلتنگی را تحمل کنیم. چون دل همه ماها گشاده. منظور از گشاد همون گنده است. یعنی دل گنده. خوشحالم اون نفر شما نبودید. شعار امروز من
سلام هیوا جان حالت خوبه؟ جریان پست قبلیت چیه؟ یعنی مشکل از بلاگ اسکای هست یا اینکه پسوردت لو رفته؟!! این مدت نبودی! البته منم دیر آپ کردم ولی بلاخره آپ کردم.:دی اما مگر می شود دلتنگی را بدرقه کرد؟؟؟؟ میشه ..ولی موقته
سلام. خوشحالم برایم نوشتید. من فکر می کنم انسان حتی می تواند تقدیری مثل مرگ را تغییر بدهد. مثلا با صدقه یا دعا می شود تقدیر مرگ را نیز تغییر داد. نمی دانم باور دارید یا نه؟ این نظر شخصی من است. در مورد دوم نیز حق با شماست. خیلی از سرنوشتها را انسان می سازد. اجازه هست من یک سوال شخصی هم از شما بپرسم؟
من نمی فهمم واسه چی ما دل داریم .. چپ می ریم راست می ایم تنگ می شه ، می ریم بالا تنگ می شه ..می ایم پایین تنگ می شه ... تقی به توقی بخوره میشکنه... درشو باز بذاری از غم و غصه پر میشه ، درشو ببندی از تنهایی میترکه... همش دردسره... اصلا به چه درد می خوره ؟ فکر کنم کارخونه اضافه گذاشته.
بسیار زیبا . هم وبلاگ هم مطالب.
تبریک میگم.
سلام
شعر قشنگی بود
به ما هم یه سری بزنید
موفق باشید
سلام.
دلتنگی .
فکر کنم شده اپیدمی . چون همه ما یک روزهایی دلتنگیم . می دونی چرا نمی تونیم دلتنگی را تحمل کنیم. چون دل همه ماها گشاده. منظور از گشاد همون گنده است. یعنی دل گنده.
خوشحالم اون نفر شما نبودید. شعار امروز من
وقتی دلتنگی به سراغت می آید...بدان که رفتنی نیست...میهمان تک تک لحظات زندگیت میشود...و تو میزبان خوبی هستی!
سلام
احساس دلتنگی شما رو از اعماق وجود درک میکنم!
سلام هیوا جان
حالت خوبه؟
جریان پست قبلیت چیه؟ یعنی مشکل از بلاگ اسکای هست یا اینکه پسوردت لو رفته؟!!
این مدت نبودی! البته منم دیر آپ کردم ولی بلاخره آپ کردم.:دی
اما مگر می شود دلتنگی را بدرقه کرد؟؟؟؟
میشه ..ولی موقته
سلام
من تقدیر گرا نیستم ولی گاهی اوقات تقدیر را نمی شود کاری کرد و نظر شما چیست؟ خوشحال می شوم بدانم
سلام...من متوجه تغییری تو وبلاگت نشدم ...آخه ۴-۵ روز بود که تهران نبودم و به وبلاگی سر نزدم...بگو دقیقا چی شده بود تا حواسمونو جمع کنیم....:)
هیچی . خطر رفع شد .
سلام.
خوشحالم برایم نوشتید.
من فکر می کنم انسان حتی می تواند تقدیری مثل مرگ را تغییر بدهد. مثلا با صدقه یا دعا می شود تقدیر مرگ را نیز تغییر داد. نمی دانم باور دارید یا نه؟ این نظر شخصی من است.
در مورد دوم نیز حق با شماست. خیلی از سرنوشتها را انسان می سازد.
اجازه هست من یک سوال شخصی هم از شما بپرسم؟
امر بفرمایید .
سلام...
این روزها همه دلتنگیم...نمیدونم کی میخواد این دلتنگی بار سفرشو ببنده و بره....
من نمی فهمم واسه چی ما دل داریم .. چپ می ریم راست می ایم تنگ می شه ، می ریم بالا تنگ می شه ..می ایم پایین تنگ می شه ... تقی به توقی بخوره میشکنه... درشو باز بذاری از غم و غصه پر میشه ، درشو ببندی از تنهایی میترکه... همش دردسره... اصلا به چه درد می خوره ؟
فکر کنم کارخونه اضافه گذاشته.
هنوز تراش نگرفتی ؟؟؟؟ من یه وبلاگ دارم که باهاش میتونی هم قلم بتراشی و هم خستگی ها دلتو ...