پیک هفتم

 

پیک اول ... لبخندی عمیق و مرور بر باد رفته ها . نگاهی به دور و افسوسی بی معنا . و نگاهی به نزدیک ٬ اینجا که نایب خورشید ٬ مغرورانه بر اریکه قدرت تکیه زده است و از این که شاعران دربار ٬ برایش شاه نامه می خوانند ٬ لبخندی ملیح بر لب دارد .

پیک دوم ... دست هایی که وجودت را ترک می کنند . چشم هایی که پای در آب دریای خاطرات خیس می کنند . و تنی که آرام آرام عریان می شود . به یاد تن عریان شده آن دخترک قرمز پوش ٬ که زیر آوار بلوک های سیمانی مردان متعصب قبیله اش جان داد . هر چند وطنی نبود .

پیک سوم ... خنده هایی نم نمک به سرنوشتی سوخته . طعنه هایی تند و تیز به دردهایی کهنه. غروری که همچون تنگ بلور در هم می شکند . و پلک هایی که سنگین می شوند ٬ تا چشم ها زنان باتوم به دست را نبینند ٬ که چگونه با همکاری چند برادر بدنساز به حساب سینه ها و گیس های دختران شهر می رسند .

پیک چهارم ... شانه هایی که یک در میان می افتد . لب هایی که زیر گرمای زبانی سرخ نوازش می شوند . و افکاری مبهم که از پنجره فرار می کنند ٬ تا زندانی آزادی شوند .

پیک پنجم ... پاهایی که به احترام غرور بر باد رفته ات بر می خیزند . رقصی ظریف و سماعی لطیف . رقصی که هیچ قرابتی با رقص سنگ های تاکستانی ها بر سر و صورت محکومین به سنگسار ندارد . رقصی که هیچ شباهتی با رقص « زهرا » در هوا ٬ آن هنگام که خویش را به خاطر دل سوزی برادران آمر به معروف و ناهی از منکر حلق آویز کرد ندارد .

پیک ششم ... چشمانی که در گرمای بی خبری می سوزند . قهقهه های فاحش و پیکری بی اراده . بی اراده تر از گریه های کودکان گرسنه روزگار ما که قوت غالبشان تخم مرغ های شکسته ای است که بهایش را به نیم می پردازند .

پیک هفتم ... آسمانی که به دور سرت می گردد . چشم هایی که دو دو  می زند . بخاری که از بینی با فشار به بیرون می زند . و دست آخر دیوانگی . دیوانگی لذت بخش . بی خیالی . بی خیالی شیرین . خیالی نم ناک و هوایی باز برای تنفس . و تو ٬ سراندازان و دست افشان و پاکوبان ٬ دور از سلسله « فقاهتیان » ٬ محمود و حداد و احمد و سایر دوستان ٬ که عاجزم از آوردن نام های شان .

                                sama'                       

پ.ن : این متن ادغام حرف های خودم با این متن مانیا است ٬ که حالا چند سالی می شود که « چشمان حقیقت » را باز نکرده است .                 

 پ.ن : عکس ٬ رد گم کنیه !!!

 

نظرات 12 + ارسال نظر
فرشته یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:38 ب.ظ http://freshblog.blogsky.com

چه متن ظریف و پرکنایه و پر از درد ... زهرا کیه؟؟
راستی این عکسی که گذاشتی چه ارتباطی به متن داره؟؟ خواستی متنت عرفانی تر بشه.

مریم دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:00 ق.ظ http://mariamaria.blogsky.com

دعا و زهرا را خوب می شناسم.
برای هر دویشان اشک ریختم. ولی دعا برای من چیز دیگری بود. فرشته معصوم عاشق. دعا خانم . فکر می کنم یک شعر با این کلمه شروع می شد.
نمی دانم اشک بریزم یا بخندم. با گریه کاری نمی شود کرد ولی با خنده شاید دردهایمان التیام یابد.
ای کاش زمین از چرخش باز ایستاد. زمان برای ثانیه های مکث کند تا کسانی را که دوستشان نداریم پیاده کنیم. ما پیاده نمی شویم چون زندگی حق ماست

مهرآئین دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ق.ظ http://mehraiin.persianblog.ir

ای داد بیداد.....دلم گرفت....بغضم ترکید... ای داد بیداد....

فرزاد دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:16 ب.ظ http://petti.blogsky.com

معمولا همیشه اول میگم:«...... .. ... ..... ...!»

مهسا دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:56 ب.ظ http://qqqq.blogsky.com

سلام هیوا جان
من وقت نکردم متنی رو که لینک کرده بودی بخونم.ولی از خوندن این پست خیلی لذت بردم.شاهکار بود.

خوشحالم که از بین این همه وبلاگ که شاید اگه همه شون رو جمع کنی ۱پست درست حسابی و مشت از توش در نیاد؛ هنوز هستن کسایی که دلشون و فکرشون پی درد حقیقت ه !!!

مرسی.


نقش خیال دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:28 ب.ظ http://kelkekhial.blogsky.com

سلام...
امروز زادروز دکتر شریعتی بود...دخترشون اومده بود دانشگاه ما برای سخنرانی...بعد از اینکه از سالن اومدم بیرون یه حس خاصی داشتم...هم خوب هم بد...نمیدونم پیک هفتم متنتو که نوشیدم...حرفهای سوسن شریعتی برام نمود بیشتری پیدا کرد...ما کجاییم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی یه جورایی حس بده زیاد شد...
پیک چهارم عجیب مزه کرد...

نقش خیال دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:28 ب.ظ

از نظم
سقف
تکرار
بیزارم
«دکتر شریعتی»

رضا عظیمی دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:49 ب.ظ http://www.deserter.wordpress.com

پیک هشتم : هفت پیک قبلی و هزاران پیک ما قبلش و هزارن پیک آتی که بصورت بخشنامه های جداگانه اعلام خواهد شد "تحمل" کنید.
ما محکومیم به تحمل.

پلنگ صورتی سه‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:52 ق.ظ http://beautifulsmile.blogsky.com

سلام
یک سوال
رشته شما توی دانشگاه چیه؟
البته حدس می زنم ادبیات باشه آره؟

نه ! علوم تربیتی گرایش کودکان عقب مانده ذهنی

سجاد سه‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:02 ب.ظ http://2deli.blogfa.com

_____*#######*
___*##########*
__*##############
__################
_##################_________*####*
__##################_____*##########
__##################___*#############
___#################*_###############
____#################################
______###########..سلام..###############
_______#############################
________###########################
__________### وبلاگ زیبایی داری هیوا.....######
___________####موفق و پیروز باشی.....#####
____________#### به منم سر بزن ######
_____________#################
______________###############
_______________###...بای...#####
________________##########
_________________########
__________________######
__________________####
__________________###
__________________#

من لینکت کردم تو هم لینکم کن
همیشگی باشی

چشم تو چشم چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:47 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

هفت تای دوم رو بریز بخوریم ..... D:

آنجلینا جمعه 9 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:30 ق.ظ http://kalagh-sefid.blogfa.com

سلام هیوا جان.من اومدم!مگه چی به روزه وبلاگت اومده؟متنت که زیبا بود مثل همیشه ولی واقعا جریانه عکسو نفهمیدم؟!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد